کلاوس مار: ثروت 26 نفر، معادل ثروت 4میلیارد نفر است
به راستی کنایه آمیز است؛ «نخبگان» جهانی که اخیرا در داووس گرد هم آمدند، ادعا می کنند گیج شده اند که چرا مردم سراسر جهان – مردمی مایوس و سرخورده از استانداردهای زندگی رو به تنزل خود – این گونه طعمه ناسیونالیست ها و پوپولیست ها می شوند. بسیاری از آنها برای یافتن پاسخ این معما به جای آنکه خوب در آینه بنگرند، سوار بر جت های شخصی شان راهی سوئیس شده اند؛ چرا که مشکل خود آنها هستند.
در واقع درک این موضوع اصلا دشوار نیست: آز و طمع شرکت ها و عده ای انگشت شمار موجب انباشته شدن توده های بزرگ پول برای آنها شده، در حالی که بقیه تقریبا همگی پشت سر آنها جا مانده اند. واقعیتی که به نظر می رسد هر چه می گذرد چشم های تعداد بیشتری از مردم به روی آن باز می شود.
اما این ادعا که جماعت حاضر در داووس نگران پوپولیسم و ناسیونالیسم هستند ادعایی تو خالی است. بسیاری از شرکت هایی که در این نشست نماینده دارند، اگر این کار در جهت منافع آنها باشد، با خوشحالی با هر کسی داد و ستد خواهند کرد. یک مورد از این افراد رئیس جمهور برزیل بولسونارو است، پوپولیست دست راستی تازه انتخاب شده ای که در اظهاراتش وعده کاستن از مالیات ها و پیش بردن یک دستور کار خصوصی سازی را داده است. آهان راستی سعودی ها نیز در داووس حضور دارند.
به نظر می رسد جای هیچ شکی نیست که سیاستمداران و ناخدایان صنایع که در این نشست دوشادوش هم نشسته اند، متوجه می شوند که خشم از نابرابری که اگر کسی بخواهد حتما آن را می بیند، به رشد پوپولیسم دامن می زند. تیترهای خبری نظیراین به خودی خود کاملا گویا هستند:«26 میلیاردر راس فهرست ثروتمندترین ها، یک تریلیون و 400 میلیارد دلار، یعنی معادل ثروت 3 میلیارد و 800 میلیون نفر دیگر از مردم روی زمین را در اختیار دارند.»
بنابراین شاید این «نخبگان» در واقع نه از چرایی سرخورده شدن مردم، بلکه از این گیج شده اند که چرا آنها اکنون چنین شده اند. چون به خصوص در ایالات متحده آنها با موفقیت توانسته اند توده ها را فریب دهند تا باور کنند که مردم عادی از این انباشت ثروت که به شکلی «به پایین نشت خواهد کرد»، سود خواهند برد.
این نیز راز بزرگی نیست. به دنبال سقوط مالی سال 2008 تنها کسانی که در راس قرار داشتند توانستند وضعیت خود را بهبود دهند – و مرفه شوند- در حالی که طبقه متوسط همچنان از قافله عقب مانده است. دولت ترامپ و جمهوریخواهان حاضر در واشنگتن نیز به جای پرداختن به این مشکل فزاینده، طرح یک کاهش مالیاتی بزرگ را برای شرکت ها و افراد واقع در صدر فهرست ثروتمندان در دست دارند.
این امر تنها در ایالات متحده در حال رخ دادن نیست. گزارشی که اخیرا حزب سبزها در آلمان تهیه کرده، نشان می دهد که شرکت های بزرگ در سراسر اروپا در حال بازی کردن با سیستم و پرداخت مالیات هایی بسیارکمتر از آنچه باید بدهند هستند.
مسئله ای که این سئوال را مطرح می کند که اگر موضوع چنین روشن است، چرا مردم ناشادمانند و چرا اکنون چنین شده اند و اگر جماعت حاضر در داووس هیچ دغدغه و وسواسی از دوستی کردن با پوپولیست ها و رژیم های سرکوبگر ندارند، پس به واقع نگران چه هستند؟
آیا ممکن است پاسخ این باشد که آنها اندک اندک در حال دریافتن این موضوع باشند که آنها بقیه جهان را بیش از اندازه زیر فشار قرار داده اند و وضعیت ممکن است به زیان آنها شود؟
اعتراضات جلیقه زردها در فرانسه می تواند طلایه دار چیزی باشد که می تواند در تمام نقاط جهان رخ دهد. در اصل مردم عادی به این دلیل دست به اعتراض زده اند که آنها مجبورند متحمل مالیات های بیشتری شوند در حالی که ثروتمندان در حال ثروتمندتر شدن هستند.
جالب آنکه این روند از فرانسه آغاز شده است، کشوری برخوردار از تاریخچه برخورد نسبتا شدید با گربه های چاق. بیایید فقط فرض را بر این بگیریم که ویلبر راس وزیر تجارت آمریکا – که به نظر نمی رسد درک کند چرا دریافت نکردن یک چک حقوق برای 800 هزار تن از کارکنان دولت که از تعطیلی دولت متاثر شده اند می تواند به آنها فشار بیاورد – اگر در دورانی دیگر چنین اظهار نظر ابلهانه ای کرده بود، ممکن بود در یک میادین پاریس سر خود را زیر گیوتین ببیند.
تعجبی ندارد که یکی از سیاستمداران حاضر در داووس که دریافته چه اتفاقی در حال رخ دادن است، برونو لومر وزیر اقتصاد و دارایی فرانسه است. او این هفته به سی ان ان گفته است: «به نظر من سرمایه داری در مسیر درست قرار ندارد» و افزوده است که بزرگ ترین نگرانی او مسئله نابرابری در جهان است.
لومر گفته است: «در فرانسه عده زیادی هستند که از سرمایه داری نومید و سرخورده شده اند، اما در خیلی از کشورهای دیگر نیز وضع به همین ترتیب است.»
هرچند که در این دوره و زمانه محتمل نیست کار به جایی برسد که سر ابرثروتمندان قطع شود، اما امکان دارد حساب های بانکی شان به چنین سرنوشتی دچار شوند.
هم اکنون یکی از دلایل عمده موفقیت پوپولیست ها این است که آنها رای دهندگان به خود را از «دیگران» ترسانده اند. این عامل ترس چه آوارگان در اروپا باشند و چه مهاجران در انگلیس یا «کاروان ها» در آمریکا، بیگانه هراسی یک نیروی پیشبرنده به شمار می آید که به دونالد ترامپ در رسیدن به کاخ سفید کمک کرد، متئو سالوینی را در ایتالیا به یک نیروی سیاسی تبدیل کرد و رای دهندگان انگلیسی را واداشت تا از برگزیت که برای آنها مصیبت به بار خواهد آورد، حمایت کنند.
دلیل سودمند افتادن این عامل این است که بسیاری از مردم زندگی را به عنوان یک بازی بده و بستان می بینند. آنها معتقدند که هر بار کسی چیزی را به دست می آورد، یک نفر دیگر چیزی با ارزش برابر را از دست می دهد. با چنین طرز فکری آنها به سادگی طعمه پوپولیست هایی می شوند که به آنها می گویند «دیگران» در حال گرفتن مشاغل و مزایایی هستند که برای شهروندان بومی در نظر گرفته شده اند.
با بررسی دقیق تر معلوم می شود که این مفهومی خنده آوراست. حتی اگر تئوری بده و بستان درست باشد، آنچه که برای مهاجران مثلا در آمریکا هزینه می شود، در مقایسه با میزانی که نصیب میلیاردرها و شرکت ها می شود هیچ است. همزمان معلوم شده که مفهوم «نشت کردن به پایین» چیزی بیش از یک طرح هرمی نیست.
و به همین دلیل است که ممکن است در نهایت اوضاع وخیم شود و به افراد حاضر در داووس احساس گرما دست دهد.
برخی از شرکت کنندگان آشکارا نگرانی خود را از این نشان داده اند که وقتی که آنها به جای ذینفع، هدف سیاست های مالی واقع شوند چه اتفاقی خواهد افتاد.
پیرامون طرح پیشنهادی که الکساندریا اوکاسینو- کورتز (دمکرات نیویورک) بحث های زیادی در گرفته است. او پیشنهاد کرده است که نرخ درآمد مالیاتی بالاتر از 10 میلیون دلار 70 درصد در نظر گرفته شود. آنطور که معلوم شده ایده او به شکل شگفت آوری پرطرفدار نیز هست. بر اساس یک نظر سنجی که اخیرا انجام شده 59 درصد آمریکاییان با این طرح موافقت کرده اند. این واقعیت فقط هراس به دل یک درصدی ها نمی اندازد، بلکه نامزدهای ریاست جمهوری دمکرات را نیز تشویق می کند تا هنگام طراحی یک پیام پیروزی بخش برای انتخابات سال 2020 نوع جدیدی از پوپولیسم اقتصادی را نیز پذیرا شوند.
همزمان با نشست داووس، سناتور الیزابت وارن (دمکرات - ماساچوست) از بخشی از طرح خود برای پرداختن به مسئله نابرابری که مستقیما ابرثروتمندان را هدف قرار می دهد، پرده برداشت. این سناتور که یکی از پیشگامان اولیه نامزدی حزب دمکرات قلمداد می شود، فقط درآمدها را هدف طرح خود قرار نداده، بلکه ثروت موجود را نیز در نظر گرفته است. بر اساس طرح وارن 75 هزار خانواده راس فهرست ثروتمندترین ها، ملزم خواهند شد در ازای هر یک دلاری که بیشتر از 50 میلیون دلار مالک آن هستند، مالیات سالانه ای 2 درصدی بپردازند. این نرخ در ارقام بالای یک میلیارد دلار، به هر یک دلار 3 درصد می رسد.
ممکن است از نظر خیلی ها این رقم زیاد به نظر نرسد، اما وارن برآورد می کند که جمع مبالغ حاصله از این محل ظرف یک دهه به 3 تریلیون دلار خواهد رسید، پولی که او قصد دارد در زمینه طبقه متوسط، یک برنامه اصلاحات جدید سبز، بخشودگی وام های دانشجویی و مراقبت های درمانی برای همه آمریکاییان سرمایه گذاری کند.
این کار قطعا بهتر از اقتصاد «نشت کردن به پایین» به نظر می رسد، به خصوص به این دلیل که هر چه می گذرد تعداد بیشتری از آمریکاییان متوجه می شوند آنچه که از افراد واقع در راس به آنها رسیده، چیزی جز صدای جرینگ و جرینگ خشک و خالی نبوده است.
نویسنده: کلاوس مار (KLAUS MARRE) نویسنده و روزنامه نگار
دیدگاه ها